جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۸:۵۱
 |  30/ دی/ 1396 - 11:37
  |   نظرات: بدون نظر
70 بازدید بازدید

حبس خوبی‌هایم را می‌کشم/یار شاطر نیستی، بار خاطر نباش!


گفت‌وگو با یک زندانی غیرعمد

حبس خوبی‌هایم را می‌کشم/یار شاطر نیستی، بار خاطر نباش!

«احمدآقا» یک زندانی غیرعمد است که به اصرار مادری با جذب جوان او برای فروش نان در خبازی خودش موافقت می‌کند، اتفاقی که هر چند با نیت خیر آغاز می‌شود، اما در ادامه به شر بزرگی برای این محبوس تبدیل می‌شود.

به گزارش ایسنا، در  حضور دوره‌ای از ستاد دیه شرح پرونده این مددجوی استان گلستان نظرم را جلب کرد که یک نانوا نه بر حسب سوء نیت و نه بر حسب یک بزه بلکه به دنبال یک کار خیرخواهانه بدهکار ۷۶ میلیون تومان شده و بابت ناتوانی در پرداخت آن روانه زندان شده است.

برای پیگیری بیشتر با هماهنگی ستاد دیه با این زندانی ۴۰ ساله ارتباط برقرار کرده و از جزییات این گرفتاری سوال کردیم.

از چه زمانی و به طور دقیق بابت چه عنوانی سر از زندان درآوردید؟

در عمرم حتی یک بار برای ملاقات با زندانی هم فضای سنگین جایی به اسم ندامتگاه را تجربه نکرده‌ بودم. من از تلخی اینجا هر چه بگویم برای آن‌هایی که نیروی کادر هم حساب می‌شوند و در طول شبانه روز حضور دارند مفهوم دقیقی ندارد. آدمی وقتی می‌فهمد زندان یعنی چه و میله‌های سرد آن یعنی چه که خدای نکرده یک بار مسیرش به این طرف‌ها کج شود. درست مثل من که با عنوان «تقصیر در ایراد صدمه ناشی از حوادث کارگاهی» از خرداد ماه امسال چشم باز کردم و دیدم بعد از سال‌ها زندگی شرافتمندانه و بدون حاشیه امروز در این مکان بسر می‌برم.

صاحب اولاد هم هستی؟

در یک خانواده سنتی اگر قد کشیده باشی سر وقت خودش هم ازدواج می‌کنی و هم تا شرایط به تو اجازه بده دور و برت را با بچه‌ها شلوغ می‌کنی. به لطف خدا من هم از این نعمت بی بهره نبودم و خارج از این چهاردیواری محصور همسر و سه دختر دم بختم منتظر من هستند. منی که نان‌آور خانه بودم اما امروز وبال گردن‌شان شدم و هر چه می‌کنند و هر چه که نداریم را می‌فروشند اما باز نتوانسته‌اند مرا از اینجا نجات بدهند؛ البته به کمک ستاد دیه تا مبلغ ۲۲ میلیون تومان در قالب تسهیلات به خانواده شاکی داده شده تا بلکه رضایت بدهند، اما در قبال همه خوبی‌های من آن‌ها حتی حاضر نیستند ریالی از دیه را گذشت کنند.

مطالبه دیه بابت چه موضوعی بوده است؟

سه سال پیش تابستان بود که با تجدیدهای تمام نشدنی یک جوان خودش و خانواده‌اش قید درس خواندن او را می‌زنند و بعد به دنبال کاری برای او می‌گردند که از بخت و اقبال ما او برای کار کردن پذیرفته می‌شود البته نه همان ابتدا که او آمده باشد من هم برای همکاری موافقت کنم بلکه حقیقت این است که نیرو نیاز بود اما واقعا فروش ما آنقدر نبود که کفاف اضافه کردن یک شاگرد مغازه دیگر را هم بدهد. برای همین راضی نبودم اما بعد خواهش‌های مادر این پسر و اظهار بی‌توقعی از دستمزد و پول زیاد مجابم کرد که زیاد هم حساسیت به خرج ندهم. همین شد که آمد و کار فروش و رساندن نان را به دست مردم بر عهده گرفت. کارش خوب  بود و چشم و دستش پاک بود و با درخواست خودش در تهیه خمیر و بیرون کشیدن نان از تنور هم چیزهایی را یادش دادیم که ای کاش یاد نمی‌دادیم. لااقل برای اینکه نان مردم آجر نشود. آخر از آن وقتی که پای من به زندان باز شده در نانوایی بسته شده و اجاره آنجا هم همین طور  روی هم تلنبار شده است. در آنجایی که ما نانوایی دایر کردیم نزدیک‌ترین خبازی فاصله زیادی با خیابان ما دارد.

 چه شد بدهکار یک چنین دیه‌ای شدی؟

در پایان نوبت صبح طبق معمول برای اقامه نماز و صرف ناهار مختصری نانوایی را ترک کردم و از این جوان که چند ماهی بود همراه ما شده بود خواستم ضمن نظافت مغازه نان‌های لواش باقیمانده را به مشتریان بفروشد. اما بعد از رفتن من گویا این جوان حین پاکسازی دستگاه پهن‌کن خمیر بر روی چهارپایه موجود در خباری رفته و در حالیکه دستگاه روشن بوده با کارد مشغول تمیز کردن مخزن قیفی شکل روی این دستگاه می‌شود. در انتهای مخروط این دستگاه یک مارپیچ قرار داشته که خمیر را به داخل می‌کشد. بی دقتی این شاگرد ناگهان دست راست او را به مارپیچ چسابانده و در ادامه به داخل دستگاه می‌کشد و با وجود رساندن فوری او به بیمارستان اما طبق نظر  پزشک دست مجروح او قطع می‌شود.

قانون به چه استنادی شما را مسئول می‌شناسد؟

ماده ۹۱ قانون کار تاکید داشته که تمامی کارفرمایان مکلف هستند برای تامین حفاظت و سلامت کارگران محیط همه واحدهای تجاری، تولیدی و حتی خرد امکانات لازم را تهیه و در اختیار آن‌ها قرار بدهند. نوع کار، تعمیر و نظافت آنها هم در قانون آمده که باید از سمت متصدی به کارگر تعلیم داده شود. چیزی که از وجودش بعد از گرفتاری مطلع شدم.

چند درصد در این ماجرا مقصر هستید؟

طبق نظر کارشناسان رسمی دادگستری و حکم قاضی رسیدگی کننده ۵۰ درصد این واقعه بر گردن من هست که دقیقا در سر وقوع ماجرا به نماز ایستاده بودم؛ البته نمی‌خواهم از بار مسئولیتی که داشتم شانه خالی کنم. این روزها آنقدر هم قانون و پرونده خودم را خواندم که الان واقعا درس شده برایم که طبق ماده ۵ آیین نامه آموزش ایمنی کارفرما تکلیف دارد که پیش از به کار گماردن کارگر و حتی کارآموز ملزم هست تا همه آموزش‌های ایمنی متناسب با نوع کار را به آن‌ها یاد بدهد اما واقعا آن چیزی که اذیتم می‌کند نیتی هست که داشتم و نخواستم در پی خواهش یک مادر علی‌رغم میل باطنی ام  دست کسی را نگرفته باشم. امیدی غیر از خالق و رزاق بچه‌های چشم انتظارم به فرد دیگری ندارم. این حرف را دوست ندارم به زبان بیاورم چرا که شاید فکر کنند که دارم لفاظی می‌کنم هر چند آهی در بساط ندارم اما آزادی‌ام را نه برای خودم بلکه برای خانواده‌ام انتظار می‌کشم.

انتهای پیام



لینک منبع


این مطلب را به اشتراک بگذارید sms whatsapp

آمار بازدید:

بازدید امروز: 8145 بازدید

بازدید دیروز: 14605 بازدید

بازدید کل : 1976533 بازدید

افراد آنلاین: 3 نفر