شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۴:۱۶
سرویس: مقالات
 |  30/ اردیبهشت/ 1397 - 12:03
  |   نظرات: بدون نظر
116 بازدید بازدید

استراتژی پاشنه آشیل اصولگرایی


به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، راست گرایان سیاست ایران گرچه با سال های آغازین انقلاب از بسیاری جهات تفاوت کرده اند اما همچنان در عرصه قدرت تحت عنوان «اصولگرایان» به فعالیت سیاسی خود ادامه می دهند و در مسیر تاثیرگذاری بر قدرت و حاکمیت در تکاپو هستند.
واقعیت آن است که این جریان پس از تجربه تلخ اما تاریخی خود در بهار سال ۷۶ چالش های زیادی برای بازگشت به سطح نخست قدرت داشته است . چالش هایی که نتایج انتخابات اخیر نشان می دهد این جریان سیاسی همچنان با آن ها دست به گریبان است.
نگاه کلی به ایدئولوژی و گفتمان سیاسی اصولگرایان از کاستی های مشخصی حکایت دارد. کاستی هایی که برخی درون گروهی و برخی دیگر متاثر از رویدادهای خارج از این جریان است .
از منظر درون گروهی می توان به موضوعاتی چون نبود و حضور رهبری اثرگذار و مورد وفاق همه، انسداد راه های گفت و گوی درون جناحی از سوی طیف های مختلف اصولگرایان و رقابت های درون جناحی تفرقه آفرین را به عنوان گروهی ازچالش های این جریان نام برد.
فاصله روز افزون با دغدغه و نیازهای جامعه، عدم اتخاذ وحدت رویه در برخورد با اشتباهات گذشته و فقدان استراتژی مشخص و طرح های اجرایی مبتنی بر اجماع برای اداره کشور و نداشتن گفتمان مدون و مشخص را هم می توان دسته ای دیگر از چالش های اصولگرایان در ایران دسته بندی کرد.
انشقاق در جریان راست ایران گرچه از همان سال ۷۶ آغاز شده بود اما شاید چهار سال دوم ریاست جمهوری «محمود احمدی نژاد» را بتوان نقطه عطفی در اختلاف های نظری و عملی طیف های مختلف این جریان دانست.
طیف های معتدل اصولگرا با مشاهده برخی رفتارها و تصمیمات رییس جمهوری وقت، به انتقاد از او هم به صورت پنهان و آشکار پرداختند. در برابر همچنان عده ای به راه و رسم رییس قوه مجریه وقت مومن باقی ماندند و این موضوع تنش های بسیاری حتی در سطح سران دو قوه مجلس و دولت رقم زد.
بسیاری هنوز یکشنبه سیاه مجلس نهم و واکنش احمدی نژاد به سوالات نمایندگان را از یاد نبرده اند.
هرچند این روزها با برخی هنجار شکنی های رییس جمهوری پیشین، هواداران دو آتشه نیز در حال برائت جویی از او هستند اما افکار عمومی و به ویژه جامعه مدنی، اصولگرایان را به دلیل حمایت های تمام قد از اشتباهات رییس جمهوری پیشین نبخشیده اند و همین امر پایگاه رای آن ها را دستکم میان توده های تحصیلکرده و متوسط جامعه با افول بسیاری مواجه کرده است. عده ای از اصولگرایان هنوز هم موضع روشن خود را در این زمینه اعلام نکرده اند و به نظر می رسد تا زمانی که اصولگرایان مسوولیت خود را در این زمینه را نپذیرند، اقبال عمومی نخواهند یافت.
پاشنه آشیل وحدت اصولگرایان طی بیست سال گذشته را به جرات می توان موضوع رهبری و نبود چهره ای کاریزماتیک، مورد قبول همه و مدبر و تصمیم ساز دانست. طی یک دهه گذشته گرچه تندروهای اصولگرا شخصیتی چون آیت الله «محمدرضا مهدوی کنی» را هم به قیمومیت و رهبری برنتابیدند اما با فقدان ایشان اصولگرایان بیش از پیش یتیم سیاسی شدند. پس از آن نیز هر شخصی از این جریان در قامت رهبری ظاهر شد با مخالفت گروهی خاص مواجه شد و در عمل گره در کار رهبری این جریان افتاد.
تعیین سازوکار مشخص برای تاثیرگذاری در امر سیاسی همچنان برای اصولگرایان معضلی حل نشده باقی مانده است. این معضل در زمان انتخابات پررنگ تر از همیشه به دغدغه این جناح تبدیل می شود. گاهی برای رفع آن اجماعی مانند جمنا را تشکیل می دهند و گاهی به فهرست های واحد دل می بندند. اما شواهد رفتاری و کلامی بسیاری از چهره های این طیف نشان از نوعی سردرگمی در یافتن قالب مشخص دارد قالبی که مورد توافق تمام طیف های جناح راست، از راست سنتی تا اصولگرای پایداری، از موتلفه تا معتدلین باشد.
روی دیگر فقدان قالب همچنان کمیابی ایدئولوژی موثر در این جریان است که می توان به عنوان محتوا برای چنین قالبی نام برد.
اصولگرایان هنوز بر سر بسیاری از مفاهیم مانند آزادی های مدنی، معیارهای حقوق شهروندی و نوع تعامل با جهان به یک محتوای مشخص و قابل ارائه دست نیافته اند، از این رو رفتارهای متناقض از سوی برخی منتسبان به این جناح دیده می شود. البته که یافتن چنین قالبی و چنان محتوایی در نبود رهبری واحد و موثر فرایندی طولانی و دشوار خواهد بود، پروسه ای که شاید بهتر باشد اصولگرایان آن را با گفت و گوی درون جناحی آغاز کنند.
برخی طیف های این جریان در انسداد کلامی با یکدیگر به سر می برند و هیچ کدام از آن ها برای رفع سوتفاهم موجود قدمی برنمی دارد و این موضوع را هم می توان در فهرست چالش های اصولگرایان رده بندی کرد. در هر صورت اصولگرایان برای ماندن در عرصه سیاست چاره ای جز تن دادن با آغاز این پروسه دشوار ندارند.
قالب و محتوا اما تمام دشواری اصولگرایان در ایران نیست. گفتمان این جریان با دغدغه ها، واقعیات و معیارهای موجود در جامعه امروز فرسنگ ها فاصله دارد.
تغییر در همه عرصه ها، از فرهنگ و هنر تا ورزش و علم، اجتماع ایرانیان را متاثر کرده است. انکار این تغییر و آن تاثیر پاک کردن صورت مسئه ای است که چهره های اصولگرا طی دستکم یک دهه گذشته به آن روی آوردند. با انکار و عبور از آن ها، اصولگرایان توانایی تحلیل و تصمیم درباره جامعه را از دست خواهند داد و این سرآغاز انزوای سیاسی این جناج خواهد بود.
در نهایت نه اصولگرایان که تمام جریان ها و کنش گران سیاسی در ایران با انواع چالش ها روبرو هستند که برای تداوم حضور خود باید بر این چالش ها با تدبیرو منطق غلبه کنند.

**پژوهشم**۹۴۰۲** ۱۶۰۱**

انتهای پیام /*



لینک منبع


این مطلب را به اشتراک بگذارید sms whatsapp

آمار بازدید:

بازدید امروز: 565 بازدید

بازدید دیروز: 1288 بازدید

بازدید کل : 1614318 بازدید

افراد آنلاین: 1 نفر