پنج شنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲:۰۴
سرویس: مقالات
 |  27/ اسفند/ 1396 - 1:05
  |   نظرات: بدون نظر
60 بازدید بازدید

راهکارهای پرهیز از اشرافی گری


با گذشت ۴ دهه از انقلاب اسلامی تا چه حد در مبارزه با اشرافیگری موفق بوده ایم؟ این موضوع را با غلامعلی رجایی مشاور رسانه ای شهردار تهران، محمود صادقی رییس فراکسیون شفافیت مجلس شورای اسلامی و حسین کنعانی مقدم دبیر کل حزب سبز ایران اسلامی در میان گذاشتیم.

** کنعانی مقدم: قوانین ضد اشرافیگری مسوولین باید خشن و محکم باشد

ما سه اصل را باید در مشی زندگی ایرانی اسلامی الگو قرار دهیم. نخست اینکه ما مسلمان و شیعه هستیم و الگویمان حضرت علی(ع) و اهل بیت هستند. امام اول به خاطر مشی ساده زیستی و خاکی بودن، ابوتراب لقب گرفته بود. ایشان به صراحت بیان داشت که حاکمان بایستی مانند ضعیف ترین اقشار جامعه زندگی کنند. بنابراین اگر ما شیعه و مدعی شیعه گری هستیم باید در رفتارهای حکومتی خود نیز به آن حضرت تمسک کنیم.
اما اصل دوم. اگر ما انقلابی هستیم و اسوه مان حضرت امام خمینی(ره) است که یک انسان انقلابی به تمام معنا بود و با وجود آنکه بزرگترین قدرت حاکمیتی را در ایران معاصر داشت و منابع نفت و گاز و معادن و ثروت ملی بسیاری در اختیارش بود اما آنقدر ساده و بی تکلف زندگی می کرد که موجب حیرت اشخاصی می شد که از سراسر دنیا برای دیدار با ایشان به حسینیه جماران می آمدند.
اصل سوم. اگر ما معتقدیم که حکومتمان مردمی است مسوولین هم باید با مردم همراه باشند. بارها مقام معظم رهبری در سخنانشان بر پرهیز از اشرافی گری تاکید داشته اند و خود نیز الگویی برای زیست ساده بوده اند. بنابراین مقامات و مسوولین باید از اشرافی گری و زر اندوزی خودداری کنند.
قرآن کریم نیز می فرماید که کسانیکه طلا و نقره( منظور ثروت است) جمع می کنند اگر از آن در راه خدا انفاق کرده اند که پاداش دارند و در غیر این صورت عذابی دردناک در انتظارشان است.
بنابراین نه تنها مسوولین و مقامات بلکه خود مردم نیز باید از اشرافی گری برحذر باشند. هر چند اسلام طرفدار داشتن رفاه در زندگی است اما این نعمت را برای همه جامعه می خواهد نه تنها بخشی از آن. بنابراین فاصله طبقاتی به این شکل مورد تایید خداوند نیست.
در قانون پیش بینی شده که مقامات و مسوولین نظام جمهوری اسلامی بایستی میزان دارایی خود را قبل و بعد از دوران مسوولیت اظهار کنند. ولی این قانون کفایت نمی کند چرا که شاهدیم اشخاصی با استفاده از خلا قانونی موجود میلیارد میلیارد اختلاس کرده اند. بنابراین باید قانون محکم و خشنی درباره مقابله با زراندوزی مسوولین وضع شود.
تجربه ما نشان داده که با وجود اینکه مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی جعبه سیاه اسرار نظام بود یا رییس دولت اصلاحات بسیاری از مسایل سری نظام را می دانست ولی هرگز پس از پایان مدت ریاست جمهوری خویش، نظام را تهدید به افشای آن رازها نکرد. اما احمدی نژاد هم آن زمانی که مسوول بود و در آن مناظره مطلبی را جلوی میرحسین موسوی گرفت و گفت عکس این هم موجود است و چه در حرفهایی که علیه هاشمی و ناطق زد و هم پس از پایان دوره ریاست جمهوری اش در حال تیشه زدن به ریشه نظام است و این یک تجربه است که گرچه به قیمتی گزاف به دست آمده است ولی باید قدر آن را دانست و در آینده جلوی تخلف افراد را از همان ابتدا گرفت. چرا که اگر با ایشان در همان مناظرات برخورد می شد کار به اینجا نمی کشید.

محمود صادقی:
این موضوع دیگر تکراری شده است. فقط می توانم بگویم در این باره قانون هست ولی عزمی برای اجرایش نیست. البته به نظر من این کار نیاز به فرهنگ سازی هم دارد.

** غلامعلی رجایی: کریم خان زند نمونه تاریخی خوبی است

هر انقلابی وقتی از آرمان های خود فاصله می گیرد با این مساله روبرو می شود در حالی که مساله اشرافی گری هیچ وقت نباید از دستور کار خارج شود.
در کشور ما هم درباره مقابله با اشرافی گری مسوولین ضعف قانونی وجود دارد و هم از قوانین ضعیف ولی تا حدی مفید فعلی هم درست اجرا نمی شود یا بر اجرای آن نظارتی صورت نمی گیرد.
بنابراین اشرافی گری و فساد مالی مسوولین گاهی مورد رسیدگی قرار می گیرد و مردم از چند و چون این مفاسد آگاه نمی شوند.
وقتی شخصی مسوول دستگاهی می شود به دلیل خلاهای نظارتی موجود دست بسیار بازی برای سوء استفاده از امکانات بیت المال دارد. شاهدیم که شخصی که وزیر یا معاون وزیر می شود پس از مدتی اتومبیل زیر پا و دکوراسیون خانه اش متحول می شود. این اشرافیت دولتی بسیار خطرناک است. بدیهی است وقتی روسای یک دستگاه چنین کنند دیگر نمی توان از مدیران میانی اش توقع رفتار بهتری داشت. در حالی که اگر راس یک سازمان یا دستگاه از اشرافی گری پرهیز کند زیردستان وی نیز چاره ای جز تمکین از رویه ساده زیستانه مافوق خود نخواهند داشت.
نمونه موفق تاریخی این مساله کریم خان زند است. ایشان حتی از گذاشتن تاج بر سر خود نیز امتناع کرد و هر چند خانه ای وسیع داشت که هم اکنون در میدان ارگ شیراز بجای مانده است ولی در این خانه اثری از تجمل گرایی وجود نداشت. کریم خان به زیر دستان خود گفته بود اگر من بخواهم تاج بر سرم بگذارم و لباس و زندگی اشرافی داشته باشم شما نیز به همین راه خواهید افتاد. یا بعد از انقلاب اسلامی شهید رجایی تا وقتی که زنده بود حتی اتومبیل شخصی هم نداشت و مالی هم برای فرزندان خود باقی نگذاشت. یا در دولت مهندس موسوی هم همین پرهیز از اشرافی گری مسوولین کمک زیادی به تحمل شرایط سخت زندگی جنگی توسط مردم کرد.
دولت ها هم به نظرم بهتر است به جای استفاده از وزرایی که رقم ثروت آنها تا ۸۰۰ میلیارد تومان هم روایت شده از دولتمردانی استفاده کنند که چنین ثروتی ندارند. اگر هم بحث استفاده از تجربیات کاری است می توان از این اشخاص دارای ثروت های هنگفت به عنوان مشاور بهره برد. این درست نیست که کسی از دولت برود و پس از چند سال صاحب میلیاردها تومان ثروت شود و دوباره وزیر شود.
درباره اشرافیت غیر دولتی هم در مقطعی از انقلاب تندروی هایی صورت گرفت که باعث فرار سرمایه ها از کشور شد. در حالی که این پول ها برای بازسازی مملکت لازم بود.
در این باره می توان مالیات های خاصی را برای ثروتمندان وضع کرد تا ضمن آن که آنها به کسب ثروت مشغولند بخش قابل توجهی از درآمدشان صرف رسیدگی به طبقات محروم شود.
پژوهشم **۳۰۸۱**
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران و جهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.

انتهای پیام /*



لینک منبع


این مطلب را به اشتراک بگذارید sms whatsapp

آمار بازدید:

بازدید امروز: 858 بازدید

بازدید دیروز: 823 بازدید

بازدید کل : 1620262 بازدید

افراد آنلاین: 0 نفر